جوراب نت

روزنوشت - الف . ب

جوراب نت

روزنوشت - الف . ب

من و ... ( عطسه )

به لطف جناب آقای مملی خان ! من و مامان سرما خوردیم بدجور ... حالا نکته جالبش اینجاس که ممل این وسط حالش خوب شده داره خوشگل واسه خودش تو خونه می چرخه و حال و حولشو می کنه.

مریض بود هی بهش می گفتم تو رو خدا زیاد به من نزدیک نشو بعد نمیدونم این که هی وقت نزدیک من نمیشد چرا تو دوره مریضیش ۲۴ ساعت تو صورت من بود :( ؟

حالا منِ با فرهنگ رفتم دو تا ماسک گرفتم که بزنیم تو خونه بابام مریض نشن بیرون هم ملت شاکی نشن .

خلاااااصه امروز رفته بود گردهمایی مرسدس بنز ها ُ حالم بد بود هیچی از داستان نفهمیدم ، تو ماشین نشستم آهنگ گوش دادم فقط .

این روزا تو اوج دیوونگی به سر می برم ، اوج بلاتکلیفی ، اوج بی اوجی ....

کار جدید داره پیش میره ، ای بدک نیست ، اما خوشبختانه و خدا رو شکر تونستیم مشتری های خوب یپیدا کنیم .

پی نوشت : آرش دیروز یه مشتری تُپُل رو با چرت و پرت گفتن پروند :(

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد