جوراب نت

روزنوشت - الف . ب

جوراب نت

روزنوشت - الف . ب

سبز ، خنک

یاد سفر بهار افتادم

یه مسیر سبز ، وسط راه تپه هایی بودن که دوست داشتم پشتشون رو ببینم اما انقدر زیاد بودن فرصت نمیشد و باید به مسیر ادامه میدادم ، فکر نمیکنم هیچ وقت مثل اون موقع از خودم بی خود شده باشم ...

یه جایی انقدر آب سرد بود که مسابقه گذاشتیم هر کی بتونه 5 تا سنگ از تو آب برداره برندس ، و من برداشتم و تا یه هفته دستم درد می کرد :)
فکر کنم نفری 10 کیلو ریواس چیدیم ، ریواس های آبدار و رسیده ، یکم پایین تر از زیر برفا یه جوب پر از آب در میومد ...

هوا انقدر تمیز بود که بعد از نفس کشیدن تو این تهران کوفتی حس می کردم اونجا دارم از زیادی تمیزی هوا خفه می شم و از همه مهم تر ، وقتی واسه 5 دقیقه بالای کوه و اون جای بکر با خودم تنها شدم ... به همه چیز فکر کردم ، احساس کردم سبک شدم چون تصمیم خودمو گرفته بودم .


خدای من ، فقط ازت میخوام نگی که اون هوای خوب ، آب زلال و خنک ، سفر لذت بخش ، همه و همه باعث شدن فکر من خیلی بلند پروازی کنه و من فقط یه تصمیم رویایی گرفتم !


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد