جوراب نت

روزنوشت - الف . ب

جوراب نت

روزنوشت - الف . ب

امروز ، با شاسی بلند ها در سوهانک

خدا رو شکر برنامه امروز خیلی خیلی خیلی خوب و عالی برگزار شد .

اولش ۱۰ تا ماشین شاسی بلند از همه برند ها رو دعوت کرده بودیم که ۴تاشون یا جا زدن یا مشکلی براشون پیش اومد کع البته من با جا زدن بیش تر موافقم چون وقتی بارون تهران رو دیدن پیش خودشون گفتن به به ، دیگه سوهانک چه خبره !

اصل برنامه از پیشنهاد ناقص افشین شروع شد که در ادامه با مشورت تکمیلش کردیم و برنامه رو از حدود یه ماه قبل با ماشین ها هماهنگ کردیم ، برای رهبری گروه سراغ یکی از با تجربه ترین پاژن دار های تهران که خیلی بچه باحالیه رفتیم ... ماشینش تکه و سفر باهاش واقعا عالیه . پیشنهاد اول برای لار بود که با توجه به مشغولیت ها و وضع هوای این روزا به سوهانک تغییرش دادیم ، از شانس ما هواشناسی پیشبینیشو روز های آخر هفته عوض کرد و ما هم تو عمل انجام شده قرار گرفته بودیم ...

روز قبل این برنامه توی اون بارون من تنهایی کل خرید های تدارکات رو از جیب مبارک خودم انجام دادم ، کیک ، آب میوه ، موز ، نارنگی ، ساندویچ ، بساط چای و ... ... وقتی رسیدم خونه تقریبا 90 درصد بدنم خیس بود ... شب هم که طبق معمول رفتم سالن فوتبال و خسته برشتم و همش از این نگران بودم که مبادا صبح با این خستگی خواب بمونم ، این شد که هر چی Alarm و ساعت دم دستم بود روشن کردم .

صبح سر وقت پاشدم و همه چیز رو آماده حرکت کردم ، ممل هم قرار بود باهام بیاد به درخواست یکی از دوستام که خواسته بود بیاد هم نتونستم جواب منفی بدم ..

ما واسه 20 نفر تدارکات داشتیم و همش نگران بودم نکنه بیش تر بشیم که ...

مرتضی ( صاحب سوزوکی گرند ویتارا ) قرار شد بیاد دنبالم چون نمیتونستم با ماشین سواری تو اون وضع برم بالا ، این شد که سر ساعت 8 حرکت کردیم به سمت قرار جلوی باشگاه صبا باتری و همه ی ماشین ها اومدن ، سورنتو آخرین ماشینی بود که اومد اون هم با 5 سرنشین و این یعنی 3 نفر اضافه بر آمار ... اولش داشتم سکته می کردم ولی بعدش متوجه شده 4 ماشین هم از تعداد سرنشینایی که گفته بودن کمترن و تعدادمون 19 نفره ... نیما ، عکاس جدید مجله هم تو این اولین برنامه همراهمون بود و باهاش آشنا شدم ، حرفه ای بود و از اخراجی های دوره ی انتخابات از خبرگزاریش بود ... و بدین سبب حرکت رو شروع کردیم :

از جاده لشگرک به میدانی رسیدی که جاده خاکی سمت راستش میرفت به طرف سوهانک ... 6 تا ماشین با فاصله از هم حرکت رو شروع کردن .. برف تازه اومده بود و خیلی نرم بود و حتی با له کردنش هم آن چنان جاده سُر نمیشد ... شاسی بلند های سوسول پشت پاژن سورنا حرکت می کردن تا به محل استقرار که تو فاصله کمی از اول جاده خاکی بود رسیدیم یه دشت وسیع سفید که دورش دره های عمیقی بود ...

تست رو تک تک انجام دادیم و من ترجیح دادم فقط پشت کوراندو بشینم و به نظر خودم یکی از قشنگ ترین و لذت بخش ترین تجربه هام بود با کوراندو ، قابلیت های آفرودش واقعا بی نظیره بین خودرو های ایرانی وتحسینش می کنم .

برف بازی ، آتیش ... تیکه هایی که بین بچه ها رد و بدل می شد و یه روز باحال ...



خدایا شکرت .


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد