جوراب نت

روزنوشت - الف . ب

جوراب نت

روزنوشت - الف . ب

ساعات دلتنگی

آهنگ سازی رو شروع کردم ... دوباره ، فقط برای آروم شدن دلم ...

آگهی فروش ماشین رو توی نیازمندی های همشهری امروز ثبت کردم و پنج شنبه نمایش داده میشه ، میخواستم فروشش رو یه هفته بندازم عقب تا باهاش ببینمت

The Curious Case of BEnjamin Button رو دوباره دیدم ، عاشق شدن هاش ... حسادتش ، اون قدر ها هم زندگیش عجیب نیست ، اگه یه نگاهی به زندگی خودمون بندازیم خیلی پیچیده تر از اون داریم هی از این شاخه به اون شاخه می پریم ، حتی اگه هدفمند هستیم

عینک جدیدمو گرفتم ، بیس داره ... به نظر خودم این همون امیرحسینه با این عینکه ، ولی دور و وریا میگن ، نه و طبق معمول واسه اینکه همه به خوبی و خوشی خوشحال باشن میگن بهت بیش تر از قبلی میاد ولی من قبلیو بیش تر دوس داشتم

امیدوارم بتونم راهی رو که دنبالشم پیدا کنم ، زندگی کردنم مثل کوهنوردیمه ، روی خاک روون که هر لحظه ممکنه سر بخورم و بیفتم همیشه یا با دست به شاخه های پر از تیغ گون ها چنگ می زنم یا به سنگ هایی که از گوشه و کنار کوه پدیدار شدن اعتماد می کنم ... شاید این لذت برای شما هم به وجود اومده باشه وقتی دارید از کوه بالا میرید یکی از پشت کمکتون کنه ، انگار روی راه صاف دارید حرکت می کنید یا حداقل یکی کنارتون باشه که باهاتون حرف بزنه و سختی های راه رو با هم تقسیم کنید ... یکی که نقص هاتو ببینه ولی تو دلش اونا رو مخفی کنه و واسه پیشرفتت کمکت کنه ... من نمیخوام اینو بگم .. ولی تنهام

دوستای خوبی کنارم هستن ، علیرضا که از دست رفت ، شاید بزرگنمایی می کنم ولی خداییش از یه برادر براش بیش تر بودم ... حس میکنم میدونه و هیچ وقت نمیتونه کسی رو تو زندیش جایگزین من کنه ، مرتیکه سوسول چندباری هم اعتراف کرده ها ، لی سریع جلوی احساساتشو گرفته و دوباره زده تو خط حرفای شر و ور از نوع علیرضایی ، باورتون نمیشه تنها کسی که علیرضا صداش می کنه منم ! کل خونوادش و بقیه دوستامون علی صداش می کنن ... اینم واسه خودش داستانیه

آرش ، امیر و وحید ... نمیدونم تا کی با هم دوست میمونیم ولی صمیمیتی که اوایل دوستیمون با هم داریم خیلی بیش تر از دوران اولیه یه دوستیه ... بچه های خوبین ... تنها چیزی که در مورد دوستیم با این سه موجود میدونم اینه که شدیدا جنسامون به هم نزدیکه 

نمیگم دوستم نیستی ، اگه به من باشه هستی ، اولین و آخرینشونم هستی که همه ی احساساتمو پات گذاشتم ، ازت یه دوستی خاص نمیخوام ، میخوام حداقل یه نشونه هایی از خواسته ی تو رو هم ببینم ، واقعیت قضیه الان دو ماهه واسه من پوشیدس ، من نفهمیدم چی شد .. کی رفتی و این حرف که من برات یه دوست خاص هستم و دوستم داری و دوست داری کنارت باشم راست بود یا نه ؟ خودم وقتی این مدل نوشته هامو میخونم میگم این امیرحسین عجب بچه سوسوله خریه ، از ایناس که زود عاشق میشه و خز بازی در میاره و سیریش میشه ... خوب اگه اینجوریم بهم بگید ، اگه واقعا اینجوریم روشنم کنید ... نمیخوام کسی در موردم اینطوری فک کنه ... منم سنگدل میشم ، منم اخلاق گند دارم ، منم یه سری لباسا میپوشم یه مدل موهایی درست می کنم که شاید خیلیا بدشون بیاد ... منم دل دارم ، منم گوش دارم .. منم عقل و منطق دارم دوس دارم وقتی یه طوفانی تو زندگیم راه میفته بدونم از کجا شروع شده و دلیلش چی بوده ... منم قدرت درک دارم ... 

نخواستن با نتونستن فرق داره ، من نمیتونم .. میخوام چون تو خواستی اما تونستنش نیاز به کمک داره 

ساعت نزدیکای 3 صبحه و من خوابمو مثل هر شب به این اون قرض میدم ... 

ساعات دلتنگی برای خودم ، در اوج بی اوجی ...

نظرات 2 + ارسال نظر
رضا چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 03:08 ق.ظ http://reza1366.blogsky.com

سلام دوست عزیز وب جالب دارید من رو به یاد دل تنگی هام انداختی اگه میخوای با هم تبادل لینک داشته باشیم من منتظرتم با تشکر از شما

سارا جاوید چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:41 ق.ظ http://www.hamrahan.blogsky.com

سلسله آموزش براى نسل جوان در داخل کشور کلیک کن و ببین منتطر جوابت هستم
www.4edalat.com
http://www.hamrahan.blogsky.com/
****شکن
http://leetservice.com/
http://ilovebiology.info/
http://www.surfidblock.info/
http://01.kordiblog.com/news/1490/
http://googlenew.blogfa.com/page/f.aspx
http://sup5041.pardisblog.com/ http://www.jasjoo.com/web/?show=norm&ask=%D9%BE%D8%B1%DA%A9%D8%B3%DB%8C

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد