جوراب نت

روزنوشت - الف . ب

جوراب نت

روزنوشت - الف . ب

به تو مدیونم

واسه این که از تو دورم به تو مدیونم

واسه کشتن غرورم ، به تو مدیونم
تو که حرمتو شکستی ، پای عهدت ننشستی

گرچه بازم تو نیازم ، لحظه هامو بد می بازم

به تو مدیونم


واسه ی چشای خیسم ، به تو مدیونم

این که از غم می نویسم ، به تو مدیونم

این که بی جونم و سردم ، این که بی روحم و زردم

 پی آرامشی که بردی و من پیش می گردم

به تو مدیونم


به تو مدیونم ، غرورمو شکستی عین شیشه

به تو مدیونم که کشتی دلمو واسه همیشه

به تو مدیونم ، منو دادی به بی بها بهانه

به تو مدیونم واسه بغض عمیق این ترانه


به تو مدیونم ، شکستی حرمت شب و من و ماه

به تو مدیونم ، کم آوردی و رفتی اول راه

به تو مدیونم عزیزم

واسه این حال مریضم
اگه مثل برج سنگی جلوی چشات می ریزم

به تومدیونم

به تو مدیونم و دینمو ادا می کنم حتما

نشونت میدم چه رنجی داره هرچی کردی با من

واسه اینکه تو خجالت محبتات نمونم

جونمم میدمو میبینی پای حرفمم میمونم

رضا صادقی

چند تا فحش رکیک و آبدار به انتخاب خودت ... :|

من چقدر بد بودم و خودم نمیدونستم !

دوران مجهول زندگی من ؟!؟

طبق معمول ، سلام


این روزا در جواب "چطوری؟" دقیقا نمیدون مباید بگم .. " ای بد نیستم یا " افتضاحم" اما بنا به سنت معروف ظاهر سازی ایرانی میگم : "خوبم ، مرسی" !

تقریبا 70 درصد درگیرم شدید اما با این حال به کارهای روزمره ام میتونم برسم و استراحتم به اندازه و خوبه ، خدا رو شکر کارها تقریبا دارن خوب پیش میرن

یه اتفاق بزرگ تو زندگیم البته از نظر خودم ، اولین ماشینم رو گرفتم ... چیز زیاد خاصی نیست ، پراید. اما خوب خیلی خوشحالم .. عمرا بتونید تصور کنید :)) راستی .. نصفش قسطه :((

دوران مجهولیو دارم پشت سر میذارم ، تغییرات شخصیتیم در حد صفره ، عادت های ناجورم روهم نتونستم هنوز ترک کنم ، بعضی هاشون دارن به سطح Severe میرسن ! 

اما خوب جالبه ، زندگی اگه یه دقیقه روی خوش بهم نشون میده مطمئنم روی خشن و ترسناکشم به زودی بعدش میبینم ! بالانسشو حفظ می کنه دیگه :)


آبجی به این گلی کی دیده تا حالا ؟ :دی


پی نوشت : الف.ف پس از 1 سال و چند ماه عذاب دادن من ، فردا اخراج می شود ، ان شاء الله ... الف.خ زنگیده میگه این یارو مشکل مغزی داره ، چند تا فحشم بهش داد که نمیشه اینجا نوشت ، لازم به ذکره تو این یه سال هر ماه زیرآب منو میزده و من ساکت میموندم ، تا اینکه دستور از بالا صادر شد که بــــــــله ... پخ پخ


پی نوشت 2 : خدایا شُکرت که وقتی می گم خدایا شکرت کلی سبک می شم ! این راه راست که قرار بود سمت ما هدایتش کنی چقدر مونده برسه اینجا ؟


پی نوشت 3 : اوهوم ! نمیتونم مث ریگ بیابون باشم ، صبح گرم بشم و شب سرد ... اگه یه گرمایی تو دلم بره ، نگهش میدارم ... دلم میخواد !

ته چاهی بدهید

غصه ای دارم با نی لبکی

سر ِکوهی گر نیست

ته چاهی بدهید




تا برای دل خود بنوازم ...

شاکی روزگار ، منم ...

سلام خدا

عمرا باورت نمیشه

یه هفتس همش در مورد اتفاقایی که واسم افتادم فکر می کنم ... همش میخندم به دنیات ! به حکمی که در مورد من داری اجراش می کنی !

همش میخندم ، به خودم ... به چیزی که فکر می کردم و چیزی که تو واقعیت اتفاق افتاد ...


باشه قبول ... من خر ، فک کردم داری کمکم می کنی به اون چیزی که دوس دارم برسم .. او کی بی خیال ! یه راه دیگه جلوی پام بذار ، هر چی به صلاحمه .. فقط خواهشا

وسطش دوباره جا نزن :(

چون من تا آخرش هستم ...



یا حداقل توهم ننداز توی ذهنم