واسه این که از تو دورم به تو مدیونم
واسه کشتن غرورم ، به تو
مدیونم
تو که حرمتو شکستی ، پای عهدت ننشستی
گرچه بازم تو نیازم ، لحظه هامو بد می بازم
به تو مدیونم
واسه ی چشای خیسم ، به تو مدیونم
این که از غم می نویسم ، به تو مدیونم
این که بی جونم و سردم ، این که بی روحم و زردم
پی آرامشی که بردی و من پیش می گردم
به تو مدیونم
به تو مدیونم ، غرورمو شکستی عین شیشه
به تو مدیونم که کشتی دلمو واسه همیشه
به تو مدیونم ، منو دادی به بی بها بهانه
به تو مدیونم واسه بغض عمیق این ترانه
به تو مدیونم ، شکستی حرمت شب و من و ماه
به تو مدیونم ، کم آوردی و رفتی اول راه
به تو مدیونم عزیزم
واسه این حال مریضم
اگه مثل برج
سنگی جلوی چشات می ریزم
به تومدیونم
به تو مدیونم و دینمو ادا می کنم حتما
نشونت میدم چه رنجی داره هرچی کردی با من
واسه اینکه تو خجالت محبتات نمونم
جونمم میدمو میبینی پای حرفمم میمونم
رضا صادقی
طبق معمول ، سلام
این روزا در جواب "چطوری؟" دقیقا نمیدون مباید بگم .. " ای بد نیستم یا " افتضاحم" اما بنا به سنت معروف ظاهر سازی ایرانی میگم : "خوبم ، مرسی" !
تقریبا 70 درصد درگیرم شدید اما با این حال به کارهای روزمره ام میتونم برسم و استراحتم به اندازه و خوبه ، خدا رو شکر کارها تقریبا دارن خوب پیش میرن
یه اتفاق بزرگ تو زندگیم البته از نظر خودم ، اولین ماشینم رو گرفتم ... چیز زیاد خاصی نیست ، پراید. اما خوب خیلی خوشحالم .. عمرا بتونید تصور کنید :)) راستی .. نصفش قسطه :((
دوران مجهولیو دارم پشت سر میذارم ، تغییرات شخصیتیم در حد صفره ، عادت های ناجورم روهم نتونستم هنوز ترک کنم ، بعضی هاشون دارن به سطح Severe میرسن !
اما خوب جالبه ، زندگی اگه یه دقیقه روی خوش بهم نشون میده مطمئنم روی خشن و ترسناکشم به زودی بعدش میبینم ! بالانسشو حفظ می کنه دیگه :)
آبجی به این گلی کی دیده تا حالا ؟ :دی
پی نوشت : الف.ف پس از 1 سال و چند ماه عذاب دادن من ، فردا اخراج می شود ، ان شاء الله ... الف.خ زنگیده میگه این یارو مشکل مغزی داره ، چند تا فحشم بهش داد که نمیشه اینجا نوشت ، لازم به ذکره تو این یه سال هر ماه زیرآب منو میزده و من ساکت میموندم ، تا اینکه دستور از بالا صادر شد که بــــــــله ... پخ پخ
پی نوشت 2 : خدایا شُکرت که وقتی می گم خدایا شکرت کلی سبک می شم ! این راه راست که قرار بود سمت ما هدایتش کنی چقدر مونده برسه اینجا ؟
پی نوشت 3 : اوهوم ! نمیتونم مث ریگ بیابون باشم ، صبح گرم بشم و شب سرد ... اگه یه گرمایی تو دلم بره ، نگهش میدارم ... دلم میخواد !
سلام خدا
عمرا باورت نمیشه
یه هفتس همش در مورد اتفاقایی که واسم افتادم فکر می کنم ... همش میخندم به دنیات ! به حکمی که در مورد من داری اجراش می کنی !
همش میخندم ، به خودم ... به چیزی که فکر می کردم و چیزی که تو واقعیت اتفاق افتاد ...
باشه قبول ... من خر ، فک کردم داری کمکم می کنی به اون چیزی که دوس دارم برسم .. او کی بی خیال ! یه راه دیگه جلوی پام بذار ، هر چی به صلاحمه .. فقط خواهشا
وسطش دوباره جا نزن :(
چون من تا آخرش هستم ...
یا حداقل توهم ننداز توی ذهنم