جوراب نت

روزنوشت - الف . ب

جوراب نت

روزنوشت - الف . ب

ته چاهی بدهید

غصه ای دارم با نی لبکی

سر ِکوهی گر نیست

ته چاهی بدهید




تا برای دل خود بنوازم ...

شاکی روزگار ، منم ...

سلام خدا

عمرا باورت نمیشه

یه هفتس همش در مورد اتفاقایی که واسم افتادم فکر می کنم ... همش میخندم به دنیات ! به حکمی که در مورد من داری اجراش می کنی !

همش میخندم ، به خودم ... به چیزی که فکر می کردم و چیزی که تو واقعیت اتفاق افتاد ...


باشه قبول ... من خر ، فک کردم داری کمکم می کنی به اون چیزی که دوس دارم برسم .. او کی بی خیال ! یه راه دیگه جلوی پام بذار ، هر چی به صلاحمه .. فقط خواهشا

وسطش دوباره جا نزن :(

چون من تا آخرش هستم ...



یا حداقل توهم ننداز توی ذهنم

نُهُم .

۹اُم این ماه هم گذشت 

...

و زمانی که ...



و زمانی که عقل ها تحت فرمان قرار میگیرند و

انجام میدهند ، آنچه چند روز ، آن هم به صورت شبانه روز در تلوزیون ، رادیو ، روزنامه ها یی که کاغذ حرام می کنند تبلیغ می شود .

و بخش نامه هایی که میفرستند برای ادارات دولتی که بیایید و فلان کنیدو

پایگاه های بسیج که اینگونه تجمعات برایشان حق ماموریت حساب می شود و

آن هایی که در اداره شان به سبب بسیجی بودن حدود 50 درصد بیش تر از نخبگان وام می گیرند و

همه جای این معادله اشکال دارد ..

اصلا ، بدهید ما اثباتش می کنیم ...

لشکرکشی برای حفظ خودتان ؟! چرا نمیگویید " خونی که در رگ ماست ، هدیه به میهن ماست ؟!


در جست و جوی آنم که آنم آرزوست ...

گناه من نیست ، کار دله ... بهش میگم نمیتونی عین بچه آدم بشینی منطقی قضیه رو با عقلم حل کنی .. میگه نُچ ! ... خره دیگه ...

کسی دل اضافی برای عمل پیوند و تعویض نداره ؟

فک کنم دلمو باید بدم با زباله های هسته ای دفن کنن .



یک مرد بی فریاد

نتوانم بود ...