-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 16 آذرماه سال 1388 21:34
اگه من رفتارم با همه یه جوریه ، با تو یه جور دیگست ... تو چی ؟
-
من خدا رو دارم
یکشنبه 15 آذرماه سال 1388 00:11
دیر وقته ... هوا سرد تر از همیشست و درد ها بیش تر فردا عیده ، باید خوشحال باشم اما حس خوشحالی ندارم حال انجام کاری رو ندارم ، حال فکر کردن به اونچه هدفمه رو ندارم ... کلی کار دارم اما وقت برای انجامشون ندارم ... کلی فکر منفی دارم اما دلیل برای مثبت کردنشون ندارم ... ... اما این وسطیه چیزی هست که داشتنش به همه این...
-
من و ... ( عطسه )
جمعه 13 آذرماه سال 1388 18:06
به لطف جناب آقای مملی خان ! من و مامان سرما خوردیم بدجور ... حالا نکته جالبش اینجاس که ممل این وسط حالش خوب شده داره خوشگل واسه خودش تو خونه می چرخه و حال و حولشو می کنه. مریض بود هی بهش می گفتم تو رو خدا زیاد به من نزدیک نشو بعد نمیدونم این که هی وقت نزدیک من نمیشد چرا تو دوره مریضیش ۲۴ ساعت تو صورت من بود :( ؟ حالا...
-
هوم ؟
دوشنبه 9 آذرماه سال 1388 23:05
از خودم بدم بیاد ؟
-
نگاه منصفانه و غیر منصفانه
شنبه 7 آذرماه سال 1388 01:27
این روزا دو مدل نگاه به زندگی خودم دارم : ۱ - وضع خرابه ، نیاز دارم بیش تر این شکلی باشم ولی به روی خودم نمیارم ، اگه با یکم تلاش از این وضع خراب در بیام مطمئنم هیچ چیزی نمیتونه منو دوباره اینطوری کنه. ۲ - همه چیز قشنگه ، من دارم ، اون چیزایی رو که میخوام داشته باشم ، مشکلاتی هم هست ولی سر وقتشون میشه بهشون رسیدگی کرد...
-
اون روز ، همونی که تو ذهنمه ...
شنبه 7 آذرماه سال 1388 01:21
نمیخوام در موردش صحبت کنم فقط میخوام بهش فک کنم ... لحظه هایی که همه رو ، تو ذهنت ذخیره می کنی و هر وقت بهش نیاز داشتی فقط باید فیلم رو برگردونیو نمایششون بدی واسه دلت ... قشنگ لحظه به لحظه این مدل روزا و اوقات تو دلم و ذهنم میمونه ... پی نوشت : حال می کنم با بعضی رفتارا :)) هر چند بازدارنده هستن ... عاشقشونم یعنی
-
عسل !
دوشنبه 2 آذرماه سال 1388 20:50
بعضی وقتا دوس داری به ظرف عسل فقط ناخنک بزنی اما یه وقتایی میشه که دوس داری همه عسل رو یه جا سر بکشی ... حکایت ، حکایتِ شیرینی ه !
-
من و اتاقم !
سهشنبه 26 آبانماه سال 1388 22:32
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 امتحان تاریخ سوم راهنمایی بود که موقع اسباب کشی برای اولین بار تو این اتاق درس خوندم ! بزرگترین اتاق خونه است و قبل از اینکه کنارمون ساخته بشه نور گیرترین اتاق ، اما الان روز و شبش فرقی ندارن . تقریبا هیچ نقطه ای از اتاقم آنتن نداره ! قضیه تقریبا اینه که تو بعضی...
-
رستوران های زنجان !
دوشنبه 25 آبانماه سال 1388 17:51
-
امشب
جمعه 22 آبانماه سال 1388 01:28
امشب یکی راحت تر از همیشه خوابیده و یکی دیگه نه تنها از بیداریش چیزی نمی فهمه ، حال خوابیدن رو هم نداره.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 21 آبانماه سال 1388 00:35
خوب ولی تلخ
-
سلامتی
سهشنبه 19 آبانماه سال 1388 01:11
بزرگترین خواسته ، نهایت آرزوت و از این قبیل سوالا که از آدم می پرسن ، یه سری می گن پولدار شم ، یکی میگه با عزت زندگی کنم ، یکی هم میگه همیشه سلامت باشم ، واقعا سلامتی خیلی نکته ی ریزیه تو زندگی ماها ، وقتی تو خیابون یه بنده خدایی رو میبینم که راه رفتن مشکل داره جوری که شاید اصلا تو جامعه مورد توجه قرار نگیره ، تو...
-
پاره سنگ
شنبه 16 آبانماه سال 1388 22:24
چون پاره سنگی عاشقم ، به گنجشکی هراسان ... و هر بار نا امید ، بر می گردم به خاک ... بر می گردم به خویش
-
خ.الف و الف.خ
جمعه 15 آبانماه سال 1388 21:46
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 امروز خیلی تصادفی فرصتی جور شد تا عناصر اربعه گروهک ارازل دور هم جمع شدیم و تمام خاطرات دوران دبیرستان رو با هم مرور کنیم و از بس خندیدیم داشتیم می مردیم !!! خ .الف شماره 31 با مشکلات جدید ، در راه است ! الف.خ ، خیلی اذیت می کنه این روزا ! پی نوشت مربوط به الف.خ :...
-
عشق
جمعه 15 آبانماه سال 1388 21:41
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 محققان ، دانشمندان و نویسندگان همگی بر این تعریف عشق واقفند : عشق لذتی مثبت است که موضوع آن زیبایی است . یادمه یه محقق(؟!) رومانیایی تعریف جالب و در عین حال خیلی ساده ای از عشق نوشته بود : علاقه ی یک نفر به یک نفر دیگر ! اما وقتی تعریف اول رو میخونم که توسط همه...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 11 آبانماه سال 1388 13:10
نمیدونم ... Scorpions - You and I گوش می کنم.
-
یه روز جالب
یکشنبه 10 آبانماه سال 1388 22:46
سلام روز جالبی بود ، این جمله رو 4 بار به 4 نفر گفتم ، نمیدونم چرا ولی اینطوری حس می کردم. صبح با ربیعی فر کلاس داشتم ، یه استاد آروم ، عجیب و دوست داشتنی ... همیشه حدود نیم ساعت تاخیر داره و از اونور هم حدود 45 دقیقه زودتر تعطیل می کنه و در عوض درس رو کامل و خیلی قشنگ میده .. به قول امیر "یه دونه باشه" :)...
-
تاکسی خطر ها ، ریزفکر ها ، اگه وقت بود ... ها ؟ وانمود ؟ و شمال
چهارشنبه 6 آبانماه سال 1388 00:17
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 همیشه این باور رو در مورد خودم دارم که بعد از اتمام دوره مدرسه مشغولیت های ذهنیم از درس به خیلی چیز های مختلف تبدیل شده که به تبع زندگی درصد بیش تری از فضای راحت طلب مغز منو اشغال می کنن ، از یه طرف فک می کنم همه این درگیری های ذهنی و کاری رو دارن و من فقط دارم یکم...
-
نمایشگاه مطبوعات ، دهان شیر و یک سوپرمن .. خدا ، باهات حرف دارم
یکشنبه 3 آبانماه سال 1388 11:10
سلام شماره ۳۰ رو فرستادیم روی دکه. سرماخوردم ، فک نمیکردم انقدر شدید بشه . دیروز و پریروز که خیلی بهتر بودم ولی نمیدونم چی شد که اینجوری شد :) . فک کنم از وحید گرفتم ! :( جمعه و شنبه نمایشگاه مطبوعات حکایت های جالبی داشت : خودکار روزنامه اعتماد برای نوشتن نظرات مردم سبز بود . توی دفتر های فارس نیوز ، ایران و رجا نیوز...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 مهرماه سال 1388 18:24
دارم خورد میشم ... ۸ ساعت میگذره
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 23 مهرماه سال 1388 01:42
اینو یه جایی خوندم : آنکه چاپلوسی می کند یا خرس است یا مگس. حالا یا من عقلم به درک این جمله قد نمیده یا این جمله هه خیلی چرت و پرته خلاصه نیازمند راهنماییم ببینم اصلا هدف از این جمله هه چیه ؟! بعد اندی یه مطلب تحلیلی برای سایت نوشتم اونم البته سریع و بدون تمرکز اما خوشحالم هنوز دستم به نوشتن این مدل مطالب میره . فصل...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 21 مهرماه سال 1388 23:06
خوب اینجا یه آدم داریم که وقتی دلش گرفته نمیتونه چیزی بنویسه و وقتی خیالش از همه چیز راحته کلی چیز میز مینویسه ! پی نوشت : سرم داد زد ، به احترام بزرگتر بودنش با اینکه همه میدونستن حق بامن بود و الکی عصبانی شده بود ، ازش معذرت خواستم . الان خیلی احساس آرامش میکنم.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 10 مهرماه سال 1388 23:39
تاپ تاپ ... تاپ تاپ .. جیززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززز ...میسوزه :|
-
به ! پاییز .. از این طرفا ؟
چهارشنبه 1 مهرماه سال 1388 01:12
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 یک ساعت و خورده ای دقیقه از اولین روز پاییز 88 گذشته . گاهی کرم ترکیب کلمات و بازی با جمله ها باعث میشه انقدر محو گیج کردن خودم و خواننده های نوشته هام بشم که خودم از لذت به مرز قهقهه می رسم .. ( امیدوارم این قسمتو درست درک نکرده باشید ) تابستون بدی بود که شیرین شد...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 30 شهریورماه سال 1388 01:04
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 خوب عزیز من تو که سکوت و بی تفاوتیت از 1 ماه قبل انتخابات تا دیروز همه رو اذیت میکرد ، چرا یه دفعه پاشدی اومدی وسط فتوا میدی که اونایی که می گن فردا عید فطره ساز مخالف می زنن و آدم نیستن و فقط من آدمم ؟! خوب مرجعشون اعلام کرده فردا عید فطره . خدا وکیلی تو سکوتت...
-
پستی با رایحه ی پاییز ...
شنبه 28 شهریورماه سال 1388 22:06
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 "" من ، دستم ، عینکم ، مانیتورم و همین مطلبم :دی - عکس : خودم !! "" در روز های بیکاری به سر می برم ... دارم سعی می کنم کارهای 15 روز اول مهر رو زودتر جمع و جور کنم تا بتونم ترم رو درست و حسابی شروع کنم . از انتخاب واحد زیاد راضی نیستم اما بد هم...
-
امروز ، به روایت فصل ها ...
یکشنبه 22 شهریورماه سال 1388 02:36
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 فصل اول : آخ آخ بچه پررو ها رو نیگا ! روشون کم نمیشه !!! نشستم یه لیست از اونایی که عین خر Copy paste می کنن درست کردم دیدم نه ! به اصطلاح بچه زدن نداره ! بابا اون نویسنده بدبخت دست و چشم و زندگیشو میذاره پای مقاله هاش اونوقت تو ور میدارییه فروم یا وبلاگ میزنی...
-
دستی که به نوشتن نمی رود ... !
شنبه 21 شهریورماه سال 1388 15:39
دست خودم نیس ، از وقتی تو "خ.الف" لعنتی می نویسم به کمبود حال ، سوژه ، ذوق ، نوآوری ، فناوری ، شادابی و خیلی خوبی های دیگه رسیدم ! شدیدا دوس داشتم بتونم حاصل دسترنج 5 ساله ی خودمو گسترش بدم اما چه کنم که نه خواننده ی ایرانی جنبشو داره و نه دست خودم به نوشتن میره . الان آهنگای پراکنده کامپیوترو دارم گوش می...
-
به نام خدا
چهارشنبه 18 شهریورماه سال 1388 01:36
اصلا حال نوشتن ندارم ! پ.ن. : پس از یک اعصاب خوردی مفصل !